کنکور مثل یک مسابقه بزرگ و نفسگیر برای نشستن روی صندلیهای محدود و کم یک سالن سینما است. جمعیت زیادی پشت در هستند، همه با کلی استرس و کتابهای قطور زیر بغل. ناگهان چند درِ مختلف باز میشود:
یک در بزرگ به روی همه که همه میتونن وارد بشن و هم دیگرو هل میدهند و عده ای هم زیر دست و پا له میشن!! که ما بهش سهمیهی مناطق میگوییم.
یک در ویآیپی با پرچم سبز هم داریم که سهمیهی ایثارگران هست (خودش دو مدل 5 درصدی و 25 درصدی داره!!!)
یک در دیگه هم هست برای کسانی که از یک مسیر سختتر و از راه دور و بدون امکانات آمدهاند که سهمیهی مناطق محروم هست)
و یک در مخصوص کسانی که در حین مسابقه، یک پایشان هم مصدوم شده (سهمیهی معلولین و …).
حالا بریم در ادامه این مقاله از مرکز انتخاب رشته خرد انواع این سهمیه ها رو ببینیم و مقایسه کنیم.

از دید بهترین مشاوران انتخاب رشته تهران این سهمیه، مادر تمام سهمیهها و در عین حال پیچیدهترین آنهاست. سازمان سنجش کشور را به سه منطقه ۱، ۲ و ۳ تقسیم کرده. اما چرا؟ چون فرض بر این است که امکانات آموزشی در همهجای ایران یکسان نیست واگر بچه های تهران با بچه های روستاهای دورافتاده باهم رقابت کنند،بچه های محروم تر هیچ شانسی بیرای قبولی نخواهند داشت.
منطقه ۱
معمولاً شهرهای بزرگ و توسعهیافته مثل تهران، اصفهان، شیراز، مشهد و تبریز هستند اینجا مدارس غیرانتفاعی با شهریههای نجومی!! باغچههای پر از گل محمدی دارند!!!، بهترین معلمها با دستمزدهای کلان تدریس میکنند و کتابهای کمکآموزشی، توی کتابخونه بچه ها جا نمیشه اینقدر زیاده!! کامبیز در تهران زندگی میکند. معلم فیزیکش دکترای ذرات بنیادی از شریف دارد و هر جلسه کلاس خصوصیاش به اندازه یک گوشی موبایل هزینه دارد!! طبیعی است که شانس کامبیز برای رقابت بیشتر از بچه های منطق محرومه!!
منطقه ۲
اما منطقه ۲ شهرهای متوسط تر هست و اینجا اوضاع متعادلتر است. مدارس معمولیترند، معلمها خوبند اما نه خیلی برند و معروف نیستند، و کتابهای کمکآموزشی معمولاً دستدوم هستند!!!
مثلا علی در یزد است و مدرسهاش هم نسبتا خوب است و معلمهای دلسوزی دارد، اما برای کلاس تقویتی حتماً باید سه نفر از دوستانش را هم همراه بیاورد تا هزینهها تقسیم شود و خیلی از کتابهاشو از دوستای پارسالش دست دوم خریده ولی بالاخره بهتر از هیچی هست و امکتنات متوسط و قابل قبول هستش!!!!
منطقه ۳
اما منطقه ۳ روستاها، شهرهای کوچک و مناطق محروم هست و اینجا گاهی خبری از آزمایشگاه شیمی مجهز نیست و کتابخانه مدرسه، بهترین کتابش همان کتاب درسی است که پنج سال پیش چاپ شده!!! و اینجا احتمالا بچه ها کتابهاشون رو از تلگرام و غیزقانونی احتمالا مجبورن تهیه کنند!!
مثلا عباس در یک روستای مرزی در سیستان و بلوچستان درس میخواند. معلم ریاضیشان سربازمعلم هست و خودش تازه دارد مباحث را یاد میگیرد!!! رضا برای دیدن یک معلم معمولی باید ۱۰۰ کیلومتر راه برود!!!
اما سهمیهی ایثارگری یکی دیگه از انواع سهمیه است که ظاهرا به پاس فداکاری برخی با دادن امتیاز ویژه میخواهند این فداکاری را با دوپینگ جبران کنند!
این سهمیه، ناعادلانه ترین و در عین حال حساسترین سهمیه است. برای کسانی است که خود یا خانوادهشان در راه دفاع از میهن مجروح، جانباز یا شهید شدهاند.
(ضمن ادای احترام به عزیزانی که در راه وطن جانفشانی کردند کاش به جای این سهمیه که ناعادلانه است به کسانی است که خود یا خانوادهشان در راه دفاع از میهن مجروح، جانباز یا شهید شدهاند هزینه بورسیه رایگان بهترین کلاسهای کنکور و بسته های حمایتی از این دست میدادند و این کار به عدالت نزدیکتر بود)
این سهمیه خودش چند مدل میشود:
اولی سهمیه ۲۵ درصدی (فرزندان شاهد و ایثارگر) است و اینجا معمولاً صحبت از فرزندان شهیدان، و یا جانبازان بالای ۷۰ درصد و آزادگان(اسرای جنگ) با سابقه طولانی اسارت است. این سهمیه کمک بزرگی است و شانس قبولی این افراد و خانواده هایشان چندین برابر میگردد..
- جانبازان با حداقل ۲۵ درصد جانبازی 2- تمامی آزادگان (اسرای سابق) بدون در نظر گرفتن مدت زمان اسارت 3- همسر و فرزندان شهدا 4- فرزندان جانبازان بالای ۷۰ درصد)
اما مدل دوم سهمیه ۵ درصدی (ایثارگران) است و این سهمیه برای جانبازان زیر ۷۰ درصد، همسر و فرزندان شهدا، آزادگان و… در نظر گرفته شده. اینجا رقابت جدیتر است و تاثیر سهمیه کمتر.
1- خود جانبازان با جانبازی زیر ۲۵ درصد 2-فرزندان آزادگان 3- فرزندان جانبازان ۲۵ تا ۷۰ درصد
4-نوههای شهدا 5-فرزندان همسر شهید (از ازدواج قبلی شهید) 6- فرزندان جاویدالاثر فرزندان مفقودالاثر خویشاوندان درجه یک 7-فرزندان برادر و خواهر شهید.
برای مدالآوران المپیک، آسیایی و جهانی است تصور کنید محمد در رشته وزنهبرداری مدال طلای آسیا را برده است. دانشگاهها با آغوش باز از او استقبال میکنند تا هم تحصیل کند و هم برای کشورش افتخارآفرینی بیشتری بکند. اینجا دیگر بحث عدالت آموزشی نیست، بحث تقدیر از خدمات است.
این سهمیه برای کسانی که سالها در سیستم درمانی خدمت کردهاند اما مدرک دانشگاهی ندارند. مثل یک بهیار با ۲۰ سال سابقه کار که حالا میخواهد پرستاری بخواند. این سهمیه، یک نوع حقشناسی و تشکر از زحمات این افراد است.
این سهمیه یک ضرورت انسانی است. برای دوستانی که با وجود چالشهای فیزیکی، با ارادهای پولادین درس خواندهاند. دانشگاهها موظفند امکانات و فضای مناسب را برای آنان فراهم کنند.
برای کسانی که حداقل شش ماه سابقه حضور مستقیم در خط مقدم دفاع مقدس را دارند.
ز: سهمیههای بومی استانی و ناحیهای و قطبی
این سهمیه ها نسخه کوچکشده سهمیه مناطق هست!!!
این سهمیهها برای این است که یک پزشک یا مهندس، حداقل در استان خودش تربیت شود و بعد از فارغالتحصیلی همانجا بماند و به توسعهٔ منطقه کمک کند. مثلاً ۸۰ درصد صندلیهای رشته پزشکی دانشگاه شیراز، به داوطلبان استان فارس اختصاص مییابد.
آیا وجود این سهمیه ها در راستای عدالت است یا نوعی تبعیض؟
از نظر بنده قطعا بی عدالتی است بهتر است با حذف تمکام سهمیه ها و به جای آن دادن امکانات آموزشی رایگان و پداخت کمک هزینه های تحصیلی از بی عدالتی سهمیه ها جلوگیری کرد و در عین حال از افراد خاص جامعه نیز حمایت نمود.
بیشتر بخوانید:
1- نکات مهم در انتخاب رشته کنکور
2- برای انتخاب رشته چندتا انتخاب داریم؟
3-رتبه های مورد نیاز برای قبولی رشته های پزشکی و دندان و دارو چه قدر است؟

دیدگاهتان را بنویسید